درباره قصه “فرانکلین دیگر فضولی نمیکند”
در داستان “فرانکلین دیگر فضولی نمیکند”، فرانکلین به اشتباه فضولی میکند و راز تولد خرسی و کادویی که مادرش برای او خریده بود را زودتر از موعد میفهمد. فرانکلین که از کنجکاوی شدید خود نتوانسته بود جلوی خودش را بگیرد، با دیدن کادوی تولد خرسی در اتاق مادرش دچار حس گناه میشود. او متوجه میشود که با این کار، لذت و هیجان تولد را برای خودش و خرسی خراب کرده است. فرانکلین با پشیمانی تصمیم میگیرد که دیگر فضولی نکند و از این اشتباه درس مهمی درباره احترام به حریم خصوصی دیگران میگیرد.
خلاصه قصه “فرانکلین دیگر فضولی نمیکند”
فرانکلین که بسیار کنجکاو است، متوجه میشود که مادرش هدیهای برای تولد خرسی در اتاق خود پنهان کرده است. او نمیتواند در برابر وسوسه فضولی مقاومت کند و هدیه را قبل از روز تولد خرسی میبیند. پس از فهمیدن راز تولد، احساس پشیمانی و ناراحتی به سراغش میآید. فرانکلین در نهایت متوجه میشود که فضولی نه تنها لذت و شگفتی یک اتفاق خاص را از بین میبرد، بلکه به احساسات دیگران هم آسیب میزند. او تصمیم میگیرد که دیگر فضولی نکند و به حریم خصوصی دیگران احترام بگذارد.
این داستان به کودکان نشان میدهد که کنجکاوی بیش از حد و فضولی میتواند عواقبی داشته باشد و از لذت تجربیات شیرین و غافلگیرکننده کم کند. همچنین اهمیت احترام به حریم خصوصی دیگران را به کودکان آموزش میدهد.
توصیه به والدین
این قصه فرصتی مناسب برای والدین است تا به کودکان خود مفهوم حریم خصوصی و احترام به دیگران را آموزش دهند. با استفاده از این داستان، والدین میتوانند کودکان را تشویق کنند که صبور باشند و به دیگران احترام بگذارند. همچنین، والدین و مربیان میتوانند از مقالات علمی مرتبط استفاده کنند و از دیگر قصههای مجموعه فرانکلین بهره بگیرند تا کودکان مفاهیم اخلاقی بیشتری را یاد بگیرند.
این قصه رو به گویندگی نسترن اعجازی بشنوید.
دیدگاهی ثبت نشده!!!